www.peykarandeesh.org
صفحه آزاد
انتشارات اندیشه و پیکار

هشتم مارس (هفدهم اسفند)

يوسف اردلان

‌برما نبخشد فتح وشادى
نه‌ شاه‌،نه‌شيخ، نه‌آسمان
<ازسرود انتر ناسيونال>

از رشد مبارزه‌ زنان سخن در ميان است، پديده‌ اى كه‌ زاده‌ دوران مدرن است، آن چنان كه‌ مبارزه‌ طبقه‌ كارگر ويا جنبش هاى ضد نژادپرستى وضدستم ملى.
و اين چنين است كه‌رهروان سوسياليسم وآزادى، روزى را بعنوان سمبول مبارزه‌ براى آزادى زنان قرار داده‌ اند،
۸ مارس
در آغاز انقلابات سرمايه‌ دارى، عليرغم حضور چشمگير زنان در اين جنبشها، خواستهاى برابرى طلبانه‌آنها بى پاسخ ميماند،حتى در پاره‌اى از كشورهاى صنعتى اروپائى مانند آلمان و هلند، بعداز انقلاب اكتبر و تشكيل اتحاد جماهير شوروياست كه‌ زنان به‌ حق راى دست يافتند ودر فرانسه‌ بعداز جنگ دوم اين مهم جامه‌ عمل پوشيد!.
توجه‌داشته‌ باشيم كه‌ حق راى را به‌ مثابه سمبول و‌ آغاز دستيابى به‌ حقوق مدنى نام برده‌ام وگرنه‌ اين خودبخش ناچيزى از آن مطالبات زنان است كه‌ بايد متحقق شود، وتا دستيابى به‌ حقوق برابر در همه‌ عرصه‌هاى اچتماعى هنوزراه زيادى در پيش است!.
به‌ عبارتى ديگر مبارزات برابرى طلبانه‌ ودموكراتيك زنان زاده‌ ظهور دوران سرمايه‌ داريست،كه‌ در طى قرون اخير تكامل يافته‌ است،اكنون ما به‌ روشنى اين رشدرا شاهد هستيم امروزه‌ نميتوان دم از حقوق بشر بزنيم بدون اينكه‌ برابرى موقعيت اجتماعى (درهمه‌ عرصه‌ها اقتصادى،سياسى) زن ومرد را در جامعه‌ پذيرفته‌ باشيم،ويا ملتى راتصوركنيم بدون آنكه‌ برابرى كامل اجتماعى زن و مرد راباور داشته‌باشيم ويا مضحك است كه‌ حتى ازمبارزات صنفى طبقه‌ كارگر سخن بگوئيم بدون آنكه‌ برابرى مزد مساويزن ومرد دربرابر كار مساوى رابديهى بدانيم، در حاليكه‌ در متون اوليه‌ اعلاميه‌ هاى حقوق بشر(كه‌ هم اكنون نيز بعنوان مراجع حقوقى ازآنها اسم برده‌ ميشود)ذكرى از حقوق زنان به‌چشم نمى‌خورد.
آنچه‌ امروزه‌ شاهد آن هستيم تكامل همان مبارزات طبقاتى اى است كه‌ بيش از دو قرن است شروع شده‌وهنوزهم ادامه‌دارد.
از آنجا كه‌ رشد و گسترش مبارزاتى كه‌ بدان اشاره‌كردم به‌ درجه‌اى به‌ رشدكمى و كيفى مناسبات سرمايه‌دارى بستگى دارد در جوامع درحال توسعه‌(عقب افتاده‌،غيرصنعتى)اى چون ايران و به‌طريق اولى ملت هاى تحت ستم آن ازتاثيرات اين عقب افتادگى در احقاق حقوق انسانيشان در عذاب هستتند.
براين باورم كه‌ وقوف به‌ واقعيات توان مبارزه‌ با مشكلات رابيشتر ميكند.بنا بر اين سعى ميكنم با بيان چند نمونه‌ تصويرى از زن در ۵۰سال اخير تاريخ ايران را نشان دهم.

تصوير اول "عطيه‌ ملوكانه‌"
دربهمن سال ‌۱۳۴۱ شمسى بافرمان انقلاب سفيد درجهت تحكيم قدرت محمد رضاشاه‌ حق راى به‌ زنان "اعطا" گرديد كه‌ بازتاب هاى گونه‌ گونى راسبب شد.

آيتالله‌ خمينى طى تلگرافى به‌شاه مخالفت صريح خودرا با حق راى زنان اعلام كرد واين عمل را خلاف شرع اسلامى دانست.او در۲۸ ارديبهشت۱۳۴۲طى پيامى به‌ روحانيون ومسلمانان ايران گفت:

{ " ...در اين ايام تأييد دستگاه جبار و كمك به دشمنان اسلام است. از عواقب اين امر بترسيد. از سخط خداى تعالى بهراسيد. اگر به واسطه سكوت شماها به اسلام لطمه‏اى وارد آيد، نزد خداى تعالى و ملت مسلمان مسئول هستيد: إذَا ظَهَرَتِ البِدَعُ فَلِلعَالِمِ أَن ىُظهِرَ عِلمَهُ، و إلّا فَعَلَيهِ لَعنَةُ اللَّهِ. از تساوى حقوق اظهار تنفر كنيد؛ و از دخالت زنها در اجتماعى كه مستلزم مفاسد بيشمار است، ابراز انزجار، و دين خدا را يارى كنيد..."}

دسته‌ ديگرى در قالب روشنفكرانى چون "جلال‌آلاحمد" به‌ بهانه‌ مخالفت با ديكتاتورى شاه‌ به‌ شيوه‌ ديگر بر اين "عطيه‌ ملوكانه‌" تاختند ،براى بيان اين تصوير از بخشى از مقاله‌ خانم هما ناطق كمك مى گيرم كه‌ نقدى است بر نوشته‌ هوشنگ وزيرى،كه‌ در مجله‌ "آرش" آن زمان(ارديبهشت،خرداد۱۳۴۷) نوشته‌ بودندو اخيرا در سايت (خلوت ) منتشر شده‌ است: Xalvat.com

هما ناطق مى‌گويد:
{"... در مجله‌ فردوسى مقاله‌اى بود از دوست عزيزمان هوشنگ وزيرى درباره‌انحطاط زن ايرانى...قصد من نيز دفاع اززن ايرانى نيست.براى اين كارهم‌اكنون باندازه‌كافى اداره‌ وسازمان وبنگاه معاملات‌ملكى وجود داردوديگر لزومى ندارد كه‌ زنهاازحقوق خويش دفاع كنند.زيرااين حقوق را مفت ومسلم بدون اينكه‌كسى درخواستى كرده‌باشد به‌آنهاداده‌اند،راى مى‌دهند،سخن‌رانى مى‌كنند،دست بقلم مى‌شوند،وغيره‌وغيره‌...

باوجود اين همه"‌ ترقى" وزيرى اعتقاد داردكه‌ زنان ايران،بازماندگانند. "زن روز" مى‌خوانند،كفش "شارل ژردان"مى پوشند،لباس از"ديور " مى‌خرند،فال‌ميگيرند فقط بفكرزيبائى وآرايش هستندواگر هم بطوراستثنائى وارد معقولات مى‌شوندبازهم در"سراسر وجودشان"چيزى‌نيست "جزتبلوريك‌ زوال وانحطاط تباه كننده‌"، من نمى‌گويم كه‌ حق با وزيرى نيست چون حق با اوست ولى ايرادى كه‌به‌ نوشته‌او وارد است اينست كه‌به‌ علل روانى واجتماعى اين جاماندگى اشاره‌اى نكرده‌ ويادآور نشده‌است كه‌ اين پديده‌ زائيده‌ امروزنيست،بلكه‌عوامل گوناگونى درايجادوحفظ آن موثربوده‌اند.درباره‌اين مسئله‌تا به‌حال كتابهاومقالات مختلف نوشته‌شده‌كه‌ باارزش ترين ومستندترين آنهاكتاب خانم سيمون دو بوآر است وما طى اين مقاله‌ كوتاه ازعقايدايشان استفاده‌فراوان كرده‌ايم.__مسئله‌ زن از بدوكودكى آغاز ميگردد._[اشاره‌ به‌ جمله‌ معروف سيمون دو بوآر كه‌دركتاب جنس دوم ميگويد"ما زن متولد نميشويم به‌ آن تبديل ميشويم "].
معمولا به‌تربيت اجتماعى پسرها اهميت بيشترى داده‌ ميشود.بازيهاى سازنده‌ پسربچه‌ها حس كنجكاوى آنهارابرمى انگيزد وقدرت آفريدن رادرآنهابيدارمى‌كند.برخوردارى از آزادى بيشتر،بازى دركوچه‌ وخيابان آنهارا با خشت وآجروزشتى وزيبائى وفقر اجتماع آشنا مى سازد هنگامى كه‌ توجه‌پسرهابه‌نوشته‌وشعروكتاب قصه‌ جلب مى‌شود،درآغوش دختربچه‌هاعروسك مرده‌اى مى‌نهندباموهاى طلائى،لباس‌هاى رنگارنگ كه‌گاهگاهى چشمكى هم ميزند وبراى اولين بار زن را باكلمه‌"خوشگل" و "ناز" و "اطوار" آشنا مى سازد و خود نمونه‌اى‌است ازظاهرآراسته‌وباطن منجمدزن دردنياى فردا.تمام ايده‌ئال دختربچه‌ در مادرشدن،شێردادن، لباس دوختن خلاصه‌ مى‌شود.حال براى اينكه زن بتواندهرچه‌زودتر به‌اين ايده‌ئال برسدوبه‌اطاق انتظارشوهرراه يابدبايدمراحلى رانيزبگذراند. سربزيرومتين وموقربودن،شرم حضورداشتن،كم حرف زدن،شوخى نكردن،باپخت وپز آشناشدن، همه‌جزوشرايط رسيدن بهاين هدف مقدس محسوب مى‌شوند.گاهى باسوادشدن،وليسانس ودكتراگرفتن نيزبه‌بهاى اومى‌افزايد.ولى بازهم زيبائى اوست كه‌ بزرگترين نقش رادر موقعيت اجتماعى اوبازى مى‌كند.قرنهاست كه‌نويسندگان وشعرااززن مى‌خواهند"زلف آشفته‌"و"خندان لب" و"ماهرو"باشند.
زنان نيز ناگزير درراه اين درخواستهاى روشنفكرانه‌!گام برمى‌دارندوكوشش دارند چهره‌اى درخورخواب و خيالهاى اين مغزهاى متفكر!بسازند. تكيه‌زدن برجاى لكاته‌سيه‌پوش تركمن چشم ونازك اندام بوف كور كه‌ عشقى چنين افيونى دردل هدايت ها برانگيخته‌ آرزوى هر زن جوانى است كه‌ اتفاقا اين كتاب بدستش رسيده‌.
دراثر محروميت هاى مختلف زنهابه‌مذهب وياخداوند زندگى پناه‌مى برند.ودريك نوع"بيگانگى ازخود"به‌معنى مترقى كلمه‌ زندگى ميكنند يامردپسندوياخداپسند؟آنجاكه‌مساجد و سالن‌هاى آرايش قادرندكه‌ اين شرايط راايجادكنند زنهانيز ازاين موسسات خلاقه‌پيروى مى‌كنند.
اگرازاكثريت مردان دنيابپرسند چگونه‌زنى را مى‌پسندند پاسخ مى‌دهند"خوشگل"و"متين" وغيره‌وگاهى هم براى اين كه‌ چاشنى روشنفكرانه‌اى به‌پاسخ خود بزنندلفظ فهميده‌ رانيز اضافه‌مى‌كنند.
ليكن اغلب خودنمى‌دانندكه‌ منظورازاين كلمه‌ چيست!علت اين پاسخ بخوبى روشن است. همه‌ مى دانندكه‌زن عملاازكوچكترين استقلال وايمنى برخوردار نيست وازاين نظركاملاتابع مرداست زيبائى وشيكى وفهميدگى اونيز افتخارى است براى كسى كه‌ انتخابش كرده‌همان گونه‌ كه‌ سنجاق كراوات وشغل ورشته‌ تحصيلى خودرابرگزيده‌ بود، همه‌خواهند گفت كه‌"زن فلانى"فلان شب درفلان مهمانى چنين مى‌گفت و چنان مى‌كرد. وچه‌احساسى بالاتر و شيرين‌ترازاين حس مالكيت واين حسن انتخاب!..."}

بازگوكردن پاره‌اى از مقاله‌ روشنفكرى قلم بدست در نقد روشنفكر ديگربا نام هاى آشنا يكى محقق و تاريخ نگار ديگرى مترجم،نويسنده‌ وروزنامه‌نگار، ميتواند نمونه‌ اى باشد از نگرش نسبت به‌ مسئله‌ زن در آن دوران.
به‌ عبارتى ارزيابى اين روشنفكران را نسبت به‌ زنانى نشان مى‌دهد كه‌ از اقشار وطبقات بالاى سرمايه‌ دارى تازه‌ به‌دوران رسيده‌ى شهرى هستند.
چنانكه‌ مى‌بينيم نكات درست فراوانى كه‌ ميتواند عامه‌ زنان را در بر بگيرد دراين متن وجود دارد، در كشور ايران چهره زنان ونگرش مردان طبقه‌ متوسط به‌بالا تاحدى اين گونه‌ ترسيم شده‌است .
اما به‌ عمد يا به‌ سهوعدم تصويرى از اكثريت مردمانيكه‌ در زير خط فقر هستند ارائه‌ نشده‌است،زنى كه‌ نه‌ مى تواندكفش "شآرل ژردان" بپوشد ونه‌از "ديور"خريد ميكند. تصويرزنان طبقات و اقشار كارگر وزحمت كش كه‌ قريب ۷۰درصد مردم كشور را شامل ميشوند بگونه‌اى ديگراست .
تصوير زن كارگرى كه‌ علاوه‌ بر تحمل مشقت بار زندگى ،سنگ صبور شوهر محنت كش وفرزندان بى پناه خود نيز بايد باشد به‌ روشنى فضاى زنانه‌ طبقه‌اى ديگر رانشان خواهد داد كه‌ ويژگى خودش را دارد، منظورم اين است كه‌ مسئله‌ زنان هم چون مسئله‌ ملى ومسائل دمكراتيك ديگر عليرغم اشتراكات عمومى از ويژگى واستقلال طبقاتى خود نيزبرخوردار است.

تصوير دوم تغيير حكومت از پادشاهى به‌ دينى
خمينى بعد از ۱۵ سال بدون هيچ احساسى كه‌ ميشود گفت بدون هيچ تغييرى به‌ايران برگشت يعنى باهمان مسلك زن ستيزيكه‌ قبل از ترك ايران رسما اعلام كرده‌بود، اين باراما باتكيه‌ بر عقب مانده‌ ترين باورهاى بشر ستيزانه‌ قرون وسطائى ،حكومت اسلامى ازهمان آغاز،شمشير نهى ازمنكررا ازغلاف بيرون كشيد وبر زنان آزاده‌اى كه‌ براى استقرار حكومتى دمكراتيك فداكاريهاكرده‌بودند تاخت. او در روز هفدهم اسفند ۱۳۵۷(هشتم مارس۱۹۷۹) درسخنرانى [ جمع فرهنگيان و دانش‏آموزان قم (رهنمودهاىى به جوانان)] گفت:
{"...آنها كه قلمهاى مسموم را گرفته‏اند و بر خلاف اسلام چيز مى‏نويسند و «ملى» و «دمكراتيك» و اين حرفها را به ميان مى‏آورند، از آنها نپذيريد....
...ما بايد تابع ملت باشيم. نبايد قلم دست بگيريم و توى منزل بنشينيم و هر چه مى‏خواهيم بنويسيم. صلاح نيست. اين برمى‏گرداند آن مسائل و مصايب سابق را؛ خيانت است به ملت. كمونيستها هم بايد جمهورى اسلامى بخواهند....
.... بايد دنبال همين قشر ملت، همين محصلين، همين محصلين علوم قديمه و جديده، همين بازارى، همين حمّال، همين دهقان، همين كشاورز، همين كارگر، دنبال اينها بروند. اينها كشته دادند، اينها خون دادند، اينها سهيم هستند. همه سهم مال اينهاست نه مال من و شما، كه كنار نشستيد و حالا قلم دست گرفتيد. قلمها را بشكنيد! به اسلام پناه بياوريد. تبليغات سوء را كنار بگذاريد. ..."}
وبعدازظهر همين روز [در جمع بانوان قم (نقش بانوان در انقلاب اسلامى)] گفت:
{ "...در زمان رضا خان، كه شايد اكثر شما يادتان نباشد، ما شاهد چه صحنه‏ها بوديم! در همين قم و نسبت به بانوان محترم اين قم و در همه شهرها نسبت به بانوان محترم شهرها، او به تبع از كسانى كه تعليم به او مى‏دادند به اسم «كشف حجاب» هتك حرمت اسلام، هتك حرمت مؤمنين، هتك حرمت بانوان ما را چقدر كرد! و مأمورهاى او با خانمها و با مخدرات ما چه كار كردند؛ چه سلوك كردند؛ چقدر پاره كردند چادرهاى آنها را، چقدر به يغما بردند چادرها و روسريهاى آنها را. ما شاهد اينها بوديم، و شماها هم شاهد اين پسر بوديد كه به اسم «تمدن بزرگ» با اين مملكت چه كرد...
...همه شما بايد رأى بدهيد؛ رأى «جمهورى اسلامى»، نه يك كلمه كم نه يك كلمه زياد. شما هم بايد رأى بدهيد؛ شما هم فرقى با سايرين نداريد بلكه شما مقدّميد بر مردها. مردها در دامن شما بزرگ شدند؛ شما تربيت تربيت‏كننده مردها هستيد. قدر خودتان را بدانيد. اسلام قدر شما را مى‏داند. شما همه شركت كنيد در اين رفراندمى كه خواهد شد و رأى بدهيد براى جمهورى اسلامى..."}

لازم به‌ توضيح نيست فاجعه‌آغاز شده‌ بود"قلم هارا بشكنيد"، ودرموردزنان در بهترين حالت"تربيت كننده‌مردها"هستند. نبردى سهمگين آغازشده‌بود كه‌ هنوزهم ادامه‌دارد.نسلى به‌ شكست كشيده‌شد،قتل عامها صورت گرفت جنايت عليه‌ بشريت به‌امر روزمره‌ حكومت اسلامى تبديل شد.
فضاى امنيت اجتماعى آنچنان ناامن شد وسطح توقع آنچنان پائين آمد كه‌ مقايسه‌ مقنعه‌ وروسرى به‌ بحث جانشينان زن روزخوانان بدل شد،هرچند تمام تلاشهاى كوچك وبزرگى كه‌ در راه امحاءقوانين زن ستيز جمهورى اسلامى ميتواند اثر خود را بگذارد،اما تلاشهائى در جهت حفظ قوانين جمهورى اسلامى صورت بگيردباهر شعار بظاهر فريبنده‌اى كه‌ داشته‌ باشد به‌كوشش مبارزين راه‌آزادى ودموكراسى لطمه‌ خواهد زد، حكومت شاه‌ وشيخ راآزموده‌ايم وديده‌ايم كه‌ آسمان موهبتش را به‌ آنان بخشيده‌است(حكومت موهبتى است الهى كه‌ از طرف ملت به‌ شاه‌ يا شيخ تفويض مى‌شود!!) اكنون ما داغ لعنت خوردگانيم كه‌ بايد بپاخيزيم،وچه‌ اميدواركننده‌است كه‌ نسل جديد به‌ ميدان آمده‌ نه‌ آن كفش "شارل ژاردن"پوش است و نه‌ آن" كلثوم نه‌نه"‌ راى دهنده‌ به‌ جمهورى اسلامى ،اكنون زنان به‌ ميدان آمده‌اند كه‌ از شر جرثومه‌ حكومت اسلامى به‌درآيند، باشد كه‌ پژواك صداى برابرى طلبانه‌ جنبش زنان نويد سرنگونى جمهورى اسلامى و برقرارى نظام دمكراتيكى را بدهد كه‌ راه را براى پيروزى بر نظام استثمار و بردگى هموار سازد.
پاريس سوم مارس۲۰۱۰

بالای صفحه